محل تبلیغات شما



دعا یا نیایش دیالوگ دو طرفه‌ای است که برای برقراری رابطه بین انسان و خدایش تعریف می‌شود. کمتر به دو طرفه بودن موضوع توجه شده‌است. وقتی دیالوگ یا گفتمان دو طرفه بین دو یا چند انسان شکل می‌گیرد به آن گفتگو یا صحبت کردن یا چت کردن می‌شود. 

نیایش بدنبال رابطه‌ای بین انسان و خداست. ولی دو چیز که هم ارزش و هم سطح نیستند. اگر فرض کنیم انسان با گیاهی یا حیوانی رابطه برقرار می‌کند و صحبت می‌کند یا هر چیز دیگری به آن چه می‌گوییم!؟ سطح فهم درک گیاه و حیوان از انسان و یا انسان از گیاه و حیوان چقدر است؟ این ما هستیم که رابطه را شروع می‌کنیم یا آنها هستند؟ چه کسی برای درک دیگری پیش قدم است؟ برای چه به درک یکدیگر نیاز داریم؟ سختی رابطه برای دیالوگ دو طرفه بین انسان و حیوان یا گیاه در هم‌ترازی ابزار و فهم و تحلیل خواست‌گاه‌های خویش است. زبان رابط مهم در پیوند و اثربخشی این رابطه است. هم‌زبانی وقتی شکل می‌گیرد که هر دو طرف نسبت به درک استانداردسازی زبان یکدیگر همت بخرج دهند تا رابطه یا دیالوگ شکل بگیرد. اما مهم‌تر از همه انجام و اجرا رابطه است تا کم‌کم هم سطحی درک زبان شکل بگیرد از ابتدا نمی‌شود ابزار را ایجاد و یکسان‌سازی کرد و بعد منتظر برقراری ارتباط بود.

برای معنی بخشیدن به حضورمان در جهان هستی نیازمند برقراری رابطه با موجودات آن هستیم. اما رابطه با خداوند و دیالوگ داشتن با او که ندیده‌ایمش و نشنیده‌ایمش مبهم است. ولی آثار او را و اثرات برقراری دیالوگ را درک می‌کنیم. ما با ابزار زبان خودمان بر اساس تجربیات و ساختار ذهنی‌امان از او، رابطه را برقرار می‌کنیم ولی خیلی حداقل هستیم و خیلی کم هستیم نسبت به او شاید! اما فهمیده یا نفهمیده به سمت این رابطه کشیده می‌شویم اینکه خواستگاه این رابطه از کجاست برایمان معنی نکرده‌اند و نشده است ولی طالب آن هستیم. کتاب‌ها نوشته‌اند و فلسفه‌ها ورزیده‌اند و عوامل مختلف طبقه‌بندی و بیان کرده‌اند. ولی آنچه که قابل مشاهده است، بودش نیایش در انسان با خدایش است. درک و طلبی شهودی که غیر قابل تعریف در منطق و علم است.

ولی نیایش می‌کنی آرام می‌شوی چقدر خواسته داری؟ یک جایی می‌رسد که از خواستن خسته می‌شوی یک جایی می‌رسد که از نیازمندی و تقاضا، احساس ضعف می‌کنی، یک جایی می‌رسد که دیگر خواهان چیزی هستی که می‌دانی شاید محال باشد ولی اصرار داری! 

نیایش می‌کنی و او را می‌خواهی ولی رابطه عادلانه نیست چون دو طرف یکی در نهایتی است و دیگری بی‌نهایتی است که در درک نهایت نمی‌گنجد! و خواستن‌ها مثل حبابی می‌ترکد و حیران می‌مانی! 

حیران .  


واژه‌ها برای بیان او قاصر هستند و کم می‌آورند چرا!؟ 

کتاب‌ها و نوشته‌ها و معابد و کلیسا و مساجد برایش ایجاد شده است و شخصیت‌های بزرگ و کوچک از او گفته‌اند و می‌گویند و هنوز ادامه دارد . برخی با او بودن و برخی بی او بدون را انتخاب کرده‌اند. ولی کسی او را هنوز معنی و تعریف نکرده‌است. 

به نظر قابل اثبات نیست نه بودش نه نبودش! در فهم و عقل و درک نمی‌گنجد و هر کسی به حد تجربه و برداشت خودش تعریفی مجهول از او دارد. روند حرکت عرفای بزرگ در طول تاریخ نیز نشان می‌دهد برداشت‌ها متفاوت و مکانیزم شناخت متفاوت است. مثل اینکه به تعداد نفرات انسان روی زمین آمده و فعلی و آینده از او وجود دارد یا ندارد. آنکه اعتقاد دارد به اندازه آنکه اعتقاد ندارد از او تعریف دارد!

هر روز صبح از هنگامی که چشم به دنیا باز می‌شود یادش در درون آهسته و گاهی با شتاب و هیجان می‌پیچید چون نیلوفری پیجیده در تار و پود است. به دنبال معنی یا تعریف بودن جز توهم و خستگی روان چیزی عاید نشده است. فقط می‌دانی که هست و با او هستی یا او با تو هست یا اینکه می‌خواهی فرض کنی که او با تو است! شب چشم‌ها حسب خستگی جسم و روان بسته می‌شود ولی انبوه رویاها و خواب‌های روزانه و صادقانه هجوم می‌آورند و به نوعی دیگر معانی و تمثیلهای رنگارنگ و عجیب و غریب حضور او را دنبال می‌کند!

هر روز پر از او هستم .


حدودا سه شب پیش از شبکه 24BoxTV فیلم سینمایی زندگی پنهان A Hidden Life 2019 به نویسندگی و کارگردانی Terrence Malick مبتنی بر یک داستان واقعی پخش شد. رنک آن در سایت IMDb حدود 7.6 از 10 است. منتقدان زیادی در مورد این فیلم صحبت کرده‌اند. مردی که بخاطر اعتقادات فکری و مذهبی‌اش حاضر به تایید نظام توتالیتاریسمی هیتلر نیست و اعدام می‌شود. 

انتهای فیلم‌نامه قوی نیست و فرانتس بیشتر لج‌بازی می‌کند تا اینکه نظریه فکری‌اش را دنبال کند. اما دیالوگ‌های قوی، مناظر زیبا از کوهستان و مزارع و سبک فیلم‌برداری بسیار چشم‌نواز است و فرایند داستان طوری پیش می‌رود که تا انتها مفاهیم آن را دنبال می‌کنی و مشکلات زندگی در جنگ و نگرش مردم ساده در سطح اجتماع روستایی به خوبی تصویر شده است. 

یکی از واقعیت‌های مهم در سینما زبان تصویر متحرک است! به قول هیچکاک سینما برای حرف زدن و صحبت کردن نیست هنر انتقال مفاهیم از طریق تصاویر متحرک است. در این فیلم این موضوع خوب رعایت شده است و خیلی از رفتارهای مردم و عقاید آنها در زندگی به سادگی با تصاویر بیان شده است. نقش زن و وفاداری به اعتقادات شریک زندگی و تحمل سختی‌ها زندگی بدون او واقعا قابل تحسین است.

تمام مدت به این فکر می‌کردم انسانیت چقدر در جهان کم‌رنگ است و معنی گردش چرخ جهان را همین انسان‌های معدود معنا می‌دهند، والا هیچ!


دوستانی دارم که شاعر و نویسنده هستند و برخی شاعران و نویسندگان هم در سایت‌های اجتماعی مشترک و مطالب آنها را تعقیب می‌کنم. اکثر آنها با تصاویری از خویش در حالات متفکرانه یا در حال سخنرانی دیده می‌شوند و به شدت در صفحات پروفایل خویش نسبت به معرفی خودشان اقدام کرده‌اند. بسیار مهم است که اثر و نظری از سمت شان به اسم آنها قید و نشر پیدا کند. تعداد لایک و پیام‌ها مهم است و پیگیرند و شاید بارها در طول روز و ساعات چک کنند.

آنها می‌نویسند که دیده شوند

نزدیک 50 هستم تجربیات و هیجانات جوانی گذشته است و اندیشه ها پخته تر از گذشته است. 

اطرافیان و مردم کمتر اهل اندیشیدن هستند یک عده هر چه به ذهن می‌رسد حرف می‌زنند ولی اگر بخواهند جمله‌ای یا نظری از خویش بنویسند سخت است و نشدنی! 

نوشتن از اندیشه‌ها و از خویشتن سخت است، قضاوت می‌شوی در بند قضاوت دیگرانی کم کم جملات مال خودت نیست؛ برای دیگران است!

من می‌نویسم که خالی شوم!


روی گروه تلگرام خانوادگی دایی ام که به سفر و طبیعت زیاد می رود عکسی از یک درخت زیبا و باند و پیچ در پیچ گذاشته بود روی لینک که زدم به صفحه ای دیگر رفت که در آن یک عکس تمام قد از درخت بود و یک عکس با کیفیت دیگر روی عکس با کیفیت که کلیک کردم یک طوری رفتم داخل عکس که به صورت متحرک بود و از پایین به بالا در حال حرکت بود و بخش های زیبا و شاخص‌ های تنومند و پیچ در پیچ درخت مشاهده می شد و همین طور که به بالا می رفتیم زیبایی ها درخت بیشتر می شد در شاخص های انتهایی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گروه آموزشی تربیت بدنی